بخوانید؛ دانلود متن سخنرانی مهم استاد سینایی پیرامون تحلیل اوضاع منطقه + متن کامل
جهت دانلود لطفا کلیک کنید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرحیم
الْحَمْدُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ، الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى الملائکه المقربین و الانبیاء المرسلین سِيَّمَا خاتهم و افضلهم محمّد و على اهل بیته الاطیبین الاطهرین ، سِيَّمَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي الْأَرَضِينَ ، وَ اللَّعْنَة الدَّائِمَة الأبدية عَلِيِّ أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِينَ ، من الآن الی قِيَامِ يَوْمِ
با عرض سلام ، امیدوارم ایشاء الله که عبادت و فریضه و عمل صالحی که شما انجام می¬دهید مورد قبول حضرت حق قرار گرفته باشد و گرمای طاقت فرسای این روزهای تهران برای شما عزیزان و جوانان مشکلی ایجاد نکرده باشد شاید کار سختی باشد ولی شما همت کردید و آمدید و باید از شما تشکر بشود؛ امیدوارم به اجر بی¬پایان آن برسید و دست پیدا کنید.
یک نکته در ابتدا سخنانم بگویم : این که این جلسه خالی از همه مسائلی است که در مناسبت¬ها و جلسات تصویری مطرح می¬شود. لذا خالی از هرگونه مجامله¬ی می¬باشد.
به این نکته توجه و دقت داشته باشید . یک شخصی مثل مرحوم علامه طباطبائی با همه قداستی که دارند و با همه بی تعلقی که دارند. مرحوم طباطبائی که شما حتماً اسمشان را شنیدید و تا حدودی در برنامه های تلویزیونی از ایشان نشان داده است و ملاحظه کردید ، یک همچنین شخصیت بی تعلقی که می-گفتند وقتی من وارد کلاس می¬شـدم و می¬فهمیدم که مطهری سر کلاسم آمده است با حالت رقص وارد می¬شدم. و آنقدر لذت می¬بردم که یک شخصیتی مانند آقای مطهری هر چه من می¬گویم او می¬فهمد و برداشت می¬کند او سر کلاس است.
پویـــایی و موفقیت یک جلسه، بخشی بـــا شما عزیزان می¬باشد. انشاالله که با دقت نظر شما این بــذرپاشی
محصول و ثمر بدهد. این یک مطلب که حضور و جدیت شما پای سخنرانی که چه بنده و دوستان دیگری که در این سه روز خواهند آمد می¬تواند خیلی مؤثر باشد و این جلسه ثمر بدهد.
حــــال وارد بحث خودمــــان شویم که تا حدی متداولتر است این روزها . توجه داشته باشید در اسلام . همه دیانت ما و دین ما مساوی است . با همه سیاست ما، یعنی نه سیاست کمتر است از دین و نه دین کمتر از سیاست می¬باشد. کـــاملاً همپوشانی دارند. یعنی اگر شمـــا دایره ای فرض کنید دین را این همان خود سیاست است. یعنی اینطوری نیست کـــــه ما یک بخشی داریم سیاستی و یک بخش دینی . سپس اینها بعضاً با هم همکاری دارند . نه هر آن چه در دین است همان سیــــاست است و هر آنچه در سیاست است همان دین است. با دو نگاه است. برای مثل، اینکه شما یک ساختمان مسجد را از قسمت شرقی نگاه کنید، بعد همین ساختمان را نــــه ساختمان دیگررا، بروید از ضلع شمالی نگاه کنید. هر دو یــک چیزند، دارید یک چیــــز را نگاه می¬کنید. شما هستید که زاویه دیدتان را تغییر دادیــــد. پس این را در ذهن¬تان داشته باشید. پس وقتی شما می¬خواهید در یـــک جلسه بحث سیاسی کنید، بهترین کسی که از نظر اسلامی می¬تواند بحث سیاسی کند بهترین کسی است که بحث دینی را بلد است و بهترین کسی که دین را می¬فهمد بهترین بحث سیاسی را می¬کند.
ممکن است الآن کسی فوق لیسانس علوم سیاسی داشته باشد؛ خارج از کشور ، او بیاید خیلی حرفهای سیاسی روز بزند. اما برای من وشمای مسجدی و برای من و شمای شیعه وکسانی که می¬خواهند به دین عمل کنند؛ گزاره¬های خبری سیاسی او خیلی به درد ما نمی¬خورد، پس این یک نکته. دقت کنید.
ببینید آن کسی که کارشناس دین است و خوب دین را شناخته همان می شود کارشناس سیاسی برای ما . و
آن کسی که کارشناس سیاسی است، کسی است که دین را خوب شناخته باشد.
اگــــر کسی مطالعات دینی دارد امـــا مسائل سیاسی را آگاهی ندارد معلوم میشود او دین را هم خوب نشناخته ، پس دارد اشتبـــاه می¬رود . ببینید ما یک نفر را می¬آوریــــم حجت الاسلام خیلی عالم است نه اینکــــه خبر داشته باشد نـــــه بحث خبری را نمی¬گویم. اخبار نه. بلکه آن تحلیل سیاسی و آن شناخت درست از هندسه سیـــــاسی او دین را می¬گوید خیلی خوب شنــــاخته ام، اما نمی¬دانم سیاست یعنی چه ؟ پس باید بــــه او بگوییم تو دین را هم خوب نفهمیدی!! زیرا اگر دین را خوب شناخته باشی سیاست را هم خوب شناختی و اگر سیاست را خوب شناختی آدمی متدین هم هستی. این هم یک مطلب.
بنابراین ما این فرمایش حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و قبل از امام شهید مدرس را که سیاست ما همان دیانت ماست و دیانت ما همان سیاست ماست؛ را کمی فهمیدیم.
عرض کنم باید خدمتتان این جمله، جمله امام هم نبوده. یعنی قبل از امام کسانی دیگر، والاتر و بالاتر از همه مولا امیرالمومنین (ع) و شاگردان ایشان تا برسد به آقای سیدحسن مدرس گفته بودند البته، این جمله به این شکل از آقای سیدحسن مدرس بیان شده است که دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست. و این دو تا با همدیگر دوگانگی ندارند. مطلب دیگر که، بسیار مطلب مهمی است. شما اگر یک موقع نگاه می¬کنید یک کارشناس دینی است ولی سیاست بلد نیست این ضعف او می¬باشد. ضعف دین نیست ، دین ضعیف نبوده، او ضعیف است که بلد نیست. مثل اینکه یکی شیمی خوانده ولی بلد نیست کار شیمی انجام دهد. شما می¬گوئید ببخشید شما کارشناس خوبی نیستید. ایراد از شیمی نیست بلکه شماکارشناس خوبی نیستید. ما داریم افراد و کسانی که بهتر شیمی را از تو بلد هستند و این کار را با موفقیت انجام می¬دهند.
مطلب بعدی کــــه باید دقت کنید ، این هنـــدسه دین همان هندسه سیاست می¬باشد که سه لایه بسیار مهم دارد :
لایه اعمال و رفتار انسانها
فکر و اندیشه انسانها
قلب انسانها و محبت درون قلب که چیزهای که انسان دوست دارند، مورد نظر هستند.
طراحی دین در این سه حوزه انجام می¬شود یعنی شما اگر می¬خواهید یک آرایش سیاسی به مردم بدهید ، دقت کنید یک آرایش سیاسی، اگر من این آرایش سیاسی را بردارم و بجای آن یک آرایش دینی بگذارم کار غلطی انجام نداده¬ام. چون ما گفتیم دین مساوی با سیاست است. شما می¬خواهید به مردم یک آرایش سیاسی بدهید در سه حوزه باید این کار را انجام دهید :
عمل مردم
اندیشه مردم
قلب مردم
می¬خــواهید دین مردم را هم درست کنید، باز همینطور است. الآن ممکن است یک کسی نمـــاز بخواند. می¬گوید دو رکعت نماز صبح می¬خوانــم قربة الی الله . دیگری هم نماز می¬خواند دو رکعت نماز صبح می خوانم قربة الی الله. دیگری همینطور. سه نفر یکی فقط ظاهر دین را پذیرفته و دارد نماز را می¬خواند، آن دیگری با حال می¬خواند و با اشک، آه و ناله. دیگری یک محبتی در دلش است و فقط آن اشک و آه را ندارد. هر سه نفر نمازشان قبول است. یعنی شما نمی¬توانید بگویید نه آقا. چون او گریه کرده نمازش قبول است ولی آن کس که گریه نکرده نمازش باطل است. نه دیگر هر سه درست انجام داده¬اند. وضویش را درست گرفته، نیت¬اش درست انجام داده و نمازش را خوانده ؛ هر سه قبول است. منتهی درجاتش فرق می¬کند. اما از نظر فقهی که لازم نیست اعاده شود هر سه کار را درست انجام دادند.
ما در نظام جمهوری اسلامی ایران عزیزان در این سه حوزه، سه حوزه عمل، اندیشه و قلب در این سه حوزه کار داریم ، با مردم. باید یک آرایش نظامی ، سیاسی و دینی مناسب داشته باشیم. این هم یک مطلب.
اینها که من الآن می¬گویم که بعداً اگر جزوه شود، می¬شود یک کتاب که بعداً می¬شود به خوبی تدریس نمود. برای اینکه به مطلب آخر برسیم ناگزیرم این مطالب را خدمتتان بیان کنم تا مقدمهی فهم نهایی را ایجاد کرده باشم.
مطلب بعدی این است که در این سه حوزه، ظاهر (یعنی رفتار)، عمل، فکر ، اندیشه و قلب. خداوند متعال به ما فرموده است : که آی مردم! شما بدانید که کار بدست من است. اگر شما در این سه حوزه درست عمل بکنید. من سنت¬هایی برای اداره فرد و جامعه دارم و با آن سنت¬ها با شما رفتار خواهم کرد. . اگر بد عمل کنید من با شما بد رفتار خواهم کرد. مثال سنت الهی، یک نمونه بگویم: دقت کنید، سنت الهی مثل جاذبه زمین. یکی از سنت¬های الهی در طبیعت جاذبه زمین است. شما اگر در اروپا سنگی را رها کنید می-آید به سمت زمین . درست است؟ در ایران هم رها کنید می¬آید پایین اگر یک مسیحی سنگ را رها کند می¬آید روی زمین و اگر یک مسلمان هم سنگ را رها کند می¬آید روی زمین. این سنت الهی می¬شود. به این میگویند سنت الهی. شما در محدوده عمل، اندیشه و قلب . اگر به سنت¬های الهی عمل بکنید خداوند متعال رفتارش و عنایت¬اش و نصرت¬اش را به سمت شما می¬بینید جریان داده است. شما الآن از یک بلندی چیزی را رها می¬کنید مثل سرسره می¬آید پایین. این سنت الهی است. می¬بینید سنت الهی دارد کارش را انجام می¬دهد. فرقی هم نمی¬کند ما ایرانی یا افغانستانی باشیم. پاکستانی یا اروپـــایی و عرب باشیم. فرقی نمی¬کند هر کس رفتار درست را از خودش بروز بدهد. خداوند متعال به عهده گرفته است که کار او را ، آن ثمری را که با آن مناسبت دارد برایش ایجاد کند. به اینها می¬گویند سنت¬های الهی.
یـــک جمله درسی، قوانین حــاکم بر فرد و اجتماع از سوی پروردگار را سنت¬های الهی می¬گویند. این سنت¬های الهی در قرآن کریم آمده است و اینها بیان شده است. امامان معصوم (ع) اینها را بیان نموده¬اند و یکی از این سنت¬های الهی در جامعه، بلکه مهمترین¬شان، دقت کنید الآن می¬خواهم از رو بخوانم، باید توجه داشته باشید. مهمترین سنت اجتماعی الهی چه چیزی است؟ که خداوند متعال فرمودند که اگر شما به آن عمل و مراعات کنید پیروز هستیدواگررعایت نکنید باید جمع کنید و آسیب می¬بینید . یکی از این سنت¬های الهی را باید برایتان ذکرکنم. خطبه¬ای که الآن برایتان می¬خوانم خطبه قاصعه امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه است.
ببینید حضرت چه می¬فرماید : إعْتَبِرُوا ، ای مردم عبرت بگیرید به حال آل اسماعیل، بنی اسحاق و بنی اسرائیل . حضرت اسماعیل پیغمبر بود خودش، و فرزند پیغمبر بود، حضرت ابراهیم (ع) و فرزندانی داشتند، امیرالمومنین می¬گوید ایشان پیغمبر زاده بودند. شما و ما سی نسل بعد از پیغمبر اکرم (ص) هستیم، 37 نسل بعــــد از پیغمبر هستیم. آنها پیغمبر زاده بودند. امیرالمومنین علیه السلام می¬فرمودند: که إعْتَبِرُوا؛ عبرت بگیرید از فرزندان اسماعیل و اسحاق و اسرائیل. اسرائیل کی بوده، همان یعقوب (ع) است و فَمَا أَشَدَّ اعْتِدَالَ الْاَحْوَالِ، وَ أَقْرَبَ اشْتِبَاهَ الْاَمْثَالِ! تَأَمَّلُوا أَمْرَهُمْ فِی حَالِ تَشَتُّتِهِمْ . دقت کنید، چقدر این جمله عجیب است. گوش کردید؟ می فرماید که، توجه کنید به کار و زندگی اینها، اینها افرادی بودند که متأسفانه، متأسفانه و متأسفانه پیغمبر زاده بودند اما سنت الهی را جدی نگرفتند. گرفتار چه شدند؟ اینهـــا چون گرفتار تشت و هم تفرقـــه شده اند، مضمحل شدند. این سنت الهی است.آقا روش تحلیل سیـــاسی میخواهی پس خوب گوش کن. هرکشوری آحاد مردم را از مسلمان، یهـــودی، مسیحی. از ترک، کرد، لُر و ترکمن، هر کسی. بتواند اینها را متحد و یکپارچه کند این موفق است. والا اگر انرژی هسته ای داشته باشد، نمی¬تواند. اگر بهترین موشک¬های قاره پیمای دنیا را داشته باشد که روسیه هم داشت؛ شوروی سابق را که در سال 67 و 68 اینها دچار تفرقه شدند. اینها کم موشک که نداشتند. موشک¬های قاره پیما داشتند که هنوز هم ما نداریم. آنها موشک¬ههایشان لااقل 7000 کیلومتر را می¬زند. مال ما حداکثر 2.500 کیلومتر را می¬زند. الآن تازه ما دست پیدا کرده¬ایم نه بیست سال قبل به هر حال امام نامه نوشت به آقای گورباچف. و به آقـــای گورباچف فرمودند : شمـــا محاسبات اقتصادتان، نظامی-تــــان درست بود در آنها اشتباه نکردید. موشک¬هایتان خوب می¬زند. آمریکا از نظر هواپیما قوی¬تر بود، هواپیماهای مدرنتری داشت و شوروی موشک¬های قوی¬تر داشت در فضا. فضاپیما و در ارسال موشک شوروی قوی¬تر بود. موشک¬های قاره¬پیما داشت ولی متفرق شدند. چون تفرقه حاکم شد، اول خدا را فراموش کردند و خود محور و هوا محور شدند. سپس آمریکا، شیطان بیرون، و شیطان درونشان باعث تفرقه این ها شدند. چون متفرق شدند، ذلیل شدند. حالا ببینید چه می¬گوید حضرت امام علیه السلام. خیلی دقت کنید اگر این جمله را با آب طلا نوشته و برروی سر در وزارت امورخارجه ما بزنند ارزش دارد. خیلی عجیب است. ببینید حضرت امیر المومنین (ع) چه می¬فرماید: این بچه های اسماعیل نبی، حضرت یعقوب و حضرت اسحاق دچار تفرقه شده اند. دچار تفرقه شده اند؟ چه بلایی به سرشان آمد؟ ببینیدحالاحضرت چه می¬گوید : فِی حَالِ تَشَتُّتِهِمْ وَ تَفَرُّقِهِمْ، لَیالِی كَانَتِ الْاَكَاسِرَةُ وَ الْقَیاصِرَةُ أَرْبَاباً لَهُمْ .
الْاَكَاسِرَةُ وَ الْقَیاصِرَةُ یعنی چه ؟
حضرت می¬فرماید : بچه های اسماعیل، بچه های یعقوب و بچه های اسحاق، فرزندانشان، این پیغمبرزادگان چون گرفتار تفرقه شده اند. الْاَكَاسِرَةُ جمع کسرا ، الْقَیاصِرَةُ جمع قیصر می¬باشد. قیصرهای روم و کسراهای ایران . أَرْبَاباً لَهُمْ ، ارباب اینها شدند و اینها را بردند داخل بازار برده فروشان فروختند. اگر یک کشوری گرفتار تفرقه بشود، حتی اگر جمهوری اسلامی ایران باشد؛ سرانجام زنان، مردان، بچه¬ها و دختران را بر می¬دارند و می¬برند توی بازار برده فروشان می¬فروشند. این الْاَكَاسِرَةُ وَ الْقَیاصِرَةُ أَرْبَاباً لَهُمْ آیات قرآن را دیدید و ملاحظه کردید. چه می¬گوید شما همان مردمانی بودید که يُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَکُمْ ، زنان شما را زنده نگه داشتند و فروختند و بچه¬هایتان را کشتند. همین قضیه در انتظار ما است، اگر درست عمل نکنیم. شما در یک مسجد سه نفر آدم دارید فعال هستند، و با هم متحد هستند. اما در یک مسجد دیگر سی نفر هستند ولی متفرق هستند. آن سه نفر ثمر می¬دهند و 30 نفر بی ثمر میمانند. شما در یک استان، مردم استان را می¬ببینید اتحاد دارند حتی اگر جمعیت شان کم باشد، درآمدهای آن استان مانند استانهای دیگر هم ثروتمند نیست، امامی¬ببینید موفق هستند. چون متحد و منظم و هماهنگ هستند از توان یکدیگر استفاده میکنند.
خیلی نکته مهمی را حضرت امیرالمومنین (ع) می¬فرمایند : كَانَتِ الْاَكَاسِرَةُ وَ الْقَیاصِرَةُ أَرْبَاباً لَهُمْ، یحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ الْافَاقِ، این الْاَكَاسِرَةُ وَ الْقَیاصِرَةُ آمدند فرزندان حضرت اسماعیل و اسحاق و یعقوب را از مناطق خوش نشین فرستادند به بیابانها و خودشان در جاهای خوب نشستند. ما آذربایجان ، ترکمنستان نداشتیم؟ حاشیه دریای خزر مال ما نبود؟ ولی کشور ما دچار جنگ¬های داخلی شد. وقتی دچار جنگهای داخلی شد یک تکه اش را ترکیه برد، یک قطعه آن را آذربایجان و عراق برد. که آن وقت مال ما بود، برد.
این ارمنستان و اینها جاهای خوش نشین ما بود و بعد ما را هول دادند به سمت کویر لوت. الآن شما در روی
نقشه نگـــاه کنید. 2/3 ایران اصـــلاً غیرمسکونی است . اون 1/3 را باید ما زندگی کنیم. اون 2/3 بیابان است. لابد میدانید داغ¬ترین، دقت کنید به این نکته علمی، داغ¬ترین خاک کره زمین در ایران است. داغ¬ترین و گرم¬ترین نقطه کره زمین در کویر لوت است 79 درجه سانتیگراد است. اینها ما را راندند اینجا و جاهای خوب ما را گرفتند و کشور را فرستادند پایین.
امیر المومنین (ع) ببینید چه می¬گوید : شما اگر بچه¬های پیغمبر باشید، ولی گرفتار تفرقه بشوید حتی منافع مادی را از شما خواهند گرفت. به آنها می¬گوید: عبرت بگیرید! یحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ الْافَاقِ، وَ بَحْرِ الْعِرَاقِ، وَ خُضْرَةِ الدُّنْیا آن دنیای سرسبز را از آنها گرفتند و راندند به سمت کویرها و خودشان در جاهای خوش آب و هوا نشستند. حتی سرزمین¬های خوش و آب هوا را از آنها گرفتند. در این خطبه حضرت می¬فرمائید : خُضْرَةِ الدُّنْیا، إِلَی مَنابِتِ الشِّیحِ، وَ مَهَافِی الرِّیحِ، وَ نَكَدِ الْمَعَاشِ، بچه های اینان از نظر معاش، رزق و روزی به بدبختی افتادند. فَتَرَكُوهُمْ عَالَةً مَسَاكِینَ ، اینها را فقیر، بیچاره و مسکین رها کردند. عَالَةً مَسَاكِینَ إِخْوَانَ دَبَر وَ وَبَر، أَذَلَّ الْاُمَمِ دَاراً، از نظر خانه و زندگی خارترین و پست ترین امت¬ها شدند . زاغه نشین شدند. وَ أَجْدَبَهُمْ قَرَاراً، جایگاه و استحکامشان همه اینها را برهم زدند. یک وقت شما تاریخ می¬خوانید ، بعضی¬ها اینطور هستند. بچههای دبیرستان و دانشگاه، کتاب تاریخ می-خوانند، می¬گویند حاج آقا یک زمانی قیصر، یک زمانی کسرا و یک زمانی فلانی در این مملکت بودند، چه شد؟ علتش را نمی¬دانند؛ که چه شد؟ که ما فقیرترین مردمان روی زمین شده¬ایم.
منظور از این ماها، یعنی فرزندان حضرت اسماعیل، اسحاق و یعقوب می¬باشد. نماز می¬خوانند، اما وحدت نداشته¬انــــد. روزه می¬گرفتند اما وحدت نداشته اند. من سال 90 در لبنان بودم. مردم لبنان تعریف می¬کردند
چون می دانید لبنان سه نوع شهروند دارند :
مسیحی¬ها
مناطق سنی نشین
مناطق شیعه نشین
قبل از حضور مرحوم امام موسی صدر (اگر از دنیا رفتند خدا رحمت¬شان کند.) ، در لبنان گداها شیعیان بودند. الآن شما می¬روید سرچهارراه کــارگر بردارید، می¬گویید آقا من 5 نفر کارگر می¬خواهم، این عمله ها و بدبخت ها و روسپی¬گری¬ها برای شیعیان بود.
امام موسی صدر که آمد؛ یواش، یواش بین بچه¬های حزب الله لبنان و شیعیان وحدت و انسجام ایجاد کرد به گونه¬ای که اگر شما بروید داخل بچه¬های حزب¬الله ، نماز جماعت شان را من برایتان توضیح بدهم. ببینید نماز جماعت در حزب الله لبنان، در بیروت کسانی که در نماز شرکت می¬کنند طرف زیرپیراهنی رکابی پوشیــده و از این شلوار کوتاه به تن کرده و موهـــایش را سیخ زده دورش را تراشیده ، وحدت لباس ندارند، آن یکی یقه¬اش را بسته و یکی هم نیمه برهنه است اما وحدت فکری و وحدت دلی دارند.
آن یکی می¬گوید اگر من زیرپیراهن رکابی پوشیده¬ام اما سید حسن نصرالله را دوست دارم. آن دیگری میگوید اگر من ریش گذاشتم و این مدل لباس و مو را دارم اما سید حسن نصرالله را دوست دارم. دیگر نمیزنند بر سر و کله همدیگر . این وحدت و انسجام را امام موسی صدر برای آنها به ارمغان آورد. حال برای ما چطور است بعضی مسجدها که ما می¬رویم وقتی می¬بینیم افراد نوک سوزن اختلاف سلیقه دارند ؛ و بخاطر همان نوک سوزن دلها از هم دور و متنفر می¬شوند!!
گفتند دین در سه حوزه است :1- عمل 2- فکر 3- قلب
اگر قلب انسانها از هم متنفر بشود این اتفاق می¬افتد که با هم می¬جنگند. چه می¬شود ؟ بعدش می¬شود لبنان سابق. در لبنان سابق جنبش¬های امل و… با هم می¬جنگیدند. حماس الآن در فلسطین با فتح می¬جنگند. البته فتح و محمود عباس و در این سو،خالد مشعل ها ها گرفتار دسیسههای اسرائیل شده و متاسفانه به هم آسیب رساندند. اما بچههای حزبالله لبنان و اینها را چه کسی با هم متحد کرد ؟ امام موسی صدر و بعد از ایشان سیدعباس موسوی دبیرکل حزب الله لبنان، خدا ایشان را رحمت کند و حالا هم سیدحسن نصرالله.
در این ایام الان این مستکبرین می¬خواهند در سوریه چه کاری بکنند؟ ببینید سوریه، لبنان و ایران، هر سه کشور در یک مسیر حرکت کرده و هم پیمان و هم سر نوشت هستند. آمریکا دنبال تفرقه انداختن بین این سه کشور است.(من این داستان را یادآوری می¬کنم به شما یک زمان این قصه را در تلویزیون بصورت کارتون پخش کرده¬اند یک شیری آمد سه تا گوزن یا چیز دیگری را بخورد. مشاهده کرد اینها سه تا هستند و نمی¬تواند به تنهائی حریف آنها بشود. یکی سیاه، یکی از آنها سفید و دیگری مثلاً زرد بود. شیر به آنها گفت تو که زردی از هر دو تای اینها خوشکل تری من دو تای آنها را می¬برم، تو کاری نداشته باش ، بعد یکی را از دو تا دیگر جدا کرد و بعد برد کناری آن را خورد. بعد رفت بدین ترتیب سراغ آن دو تا دیگر. بین آنها تفرقه انداخت و تک تک آنها را خورد. )
آمریکا با ایران اینکار را کرده تا بتواند یک مرزی بکشد. الآن حاشیه غربی ما یک دولت منسجم و قدرتمنـــد ندارد و دچار تفرقه و جنگهای داخلی هستند . مردم ترکیه 60 و 70% ایران را دوست دارند. 30 و 40 % ایران را دوست ندارند. منتهی این گروه دوم، براساس تبلیغاتی که بر علیه ایران شده ما را دوست ندارند. چرا که گفتند اگر ایران قدرتمند بشود شما را نابود می¬کند، لذا دوست ندارند و می ترسند. اگر این تحریم¬های اقتصادی و رسانه ای برداشته بشود و واقعیت ایران را بفهمند آنها هم ایران را دوست خواهند داشت این هم ترکیه. که با یک ترس خیالی از ما متفرق شده¬اند.
آذربایجان از گرسنگی مرزها و حاشیهی دریای خزر را به اسرائیل فروخته . و الان در آنجا فرودگاه احداث کرده و جنگنده¬های اسرائیل تا بالای سر ما آمده¬اند. این سمت ترکمنستان ، ارمنستان، قزاقستان و افغانستان شرق ما، پـــاکستان کلاً فروخته شده به آمریکا یعنی تحت نفوذ آمریکاست. با توجه به اینکه می¬دانید پاکستان بمب اتم دارد، اما آمریکا می¬آید میزند، طالبان همچنین میآیند مردمان پاکستان را می-کشند و آنها نمی¬توانند دفاع کنند یا نمی¬خواهند که دفاع کنند. پایین حاشیه خلیج فارس، همه دشمن مـــا هستند. البته در اثر تبلیغات سوء است ولی به هر حال الآن وضع چنین است.
حال اگرجنگ ما از طریق مرزهای طبیعی ایران با آمریکا یا اسرائیل (فرقی نمی¬کند)، صورت بگیرد من از شما سؤال می¬کنم. اگر ما بخواهیم با آمریکا یا اسرائیل بجنگیم، چون کشور ما یک کشور پهناور است او به هر جای کشور ما بزند، می¬خورد. ولی اگر ما بخواهیم آمریکا را بزنیم کجا را باید بزنیم؟ تمام دور تا دور ما همسایه¬های خودمان هستند. گرچه این همسایه ها ناامن هستند. اما دشمنان ما نیستند که ما آنها را بزنیم. دشمن اصلی آمریکاست که از ما دور است و از دور ما را مورد تهاجم قرار میدهد.
رزم ناوهای آمریکا، دقت کنید، رزم ناوهای آمریکا موشک¬های کروزش از دریای سرخ می¬تواند قم ما را بزند. از خلیج فارس می¬تواند با یک متر اختلاف بزند؛ یعنی موشک کُروز پنج هزار کیلومتر مسافت را طی میکند و می¬آید، در این مسیر به این موشک هوا و شن¬ها اثر می¬گذرد. حال اگر بنده را نشانه بگیرد یک متر اختلاف دارد و شما را می¬زند. منتهی اگر منفجر بشود دیگر فرقی نمی¬کند. از توی خلیج فارس توی بغداد کاخ صدام را می¬زد. حالا صدام می¬خواهد کجا را بزند؟ مگر او مرز دارد؟ 12 ساعت تفاوت جغرافیایی آمریکا با ماست. و اسرائیل با ما نزدیک 2000 کیلومتر فاصله دارد. اخیراً ایران در موشک¬های شهاب 3 و4 توانست این برد موشک ها را به 2000 کیلومتر برساند. این موشک استانداردش همان 2000 کیلومتر است اما اگر در این موشک دست کاری بشود تا 2500 کیلومتر را هم طی می¬کند.
چـــون این موشک ها یک حـــالت استاندارد و یک حالت غیراستاندارد دارند. مثلاً الآن توی¬ ماشین¬های شما نوشته که 220 کیلومتـــر سرعت دارد ولی آیا کسی می¬تواند 220 کیلومتر برود؟ نه، هیچ کسی 220 سرعت نمی رود. نهایتاً 120 تا 140 کیلومتر سرعت می¬رود. اگر در زمانهای ضروری کسی لازم شد 220 کیلومتر در ساعت برود ، ماشین آسیب می¬بیند.
موشک¬های شهاب ایران توانسته اند تا 2000 کیلومتر را بزند. بعدش تا 2500 کیلومتر می¬رسد به مرزهای اسرائیل ، خوب تنفس گاه ما کجاست؟ می¬شود سوریه، تنفس گاه ما کجاست؟ می¬شود لبنان. آمریکا نگاه کرد دید اگر به ایـــران حمله کند، (دقت کنید) اگر بــه ایران حمل کند، آقایان عزیز خیلی دقت کنید، آمریکا دید اگر به ایران حمله بکند ، منافـــع او را در دریاهای مدیترانه و جاهای دیگر دنیا ما میتوانیم از سوریه بزنیم. چـــرا؟ چون سوریه متحد مـــاست. ما از لبنـــان با اینکه مسیحی نشین دارد به اروپا نزدیک است می ¬¬توانیم آن گذرگاه¬های عالی آمریکا را هم برای خودش و هم برای اسرائیل می-توانیم ناامن کنیم.
در بازی شطـــرنج دیدهاید که در صفحه شطرنج شاه، وزیر، فیل، رخ و اسب داریم. حالا رقیب می¬آید اسب شما را می¬زند، می¬گوئی به ما چه؟ هنوز شاه سرجایش است. فیل را می¬زند، می¬گوئید سرشاه به سلامت، فیل را زده به جهنم! رُخ را می¬زند می¬گوئید به جهنم! در حالیکه او تورا دارد محاصره می¬کند!! محاصره که تمام بشود، ما هم تمام می¬شویم. الآن تنها منفذ ما ، از جائی که ایران ¬می¬تواند از آنجا، بتواند بدون مرزهای خودش، خبر مخابره کنــد؛ هم خبر مخابره کند و هم تسلیحات نظامی جابجا کند، همین آب باریکه است که از سمت سوریـــه و لبنان داشته¬ایم آن هم جنوب لبنان نه همه¬ی لبنان می¬باشد. شما ببینید، لبنان همین بیروتش، قسمت خوش¬نشین، بالای ارتفاعات که سرسبز است. مثل شمال ما دست مسیحی نشین می¬باشد. این مرز سوخته با اسرائیـــل هست که دست بچه¬های حزب الله است. خوب حزب الله لبنان را زدند، ایرانیها بگویند به ما چه؟ زدند که زدند. سوریه را می¬زند بعد ما می¬گوئیم به ما چه؟ او آنها را زد که به تو برسد. خوب حالا دیگر تو نفس¬گاهی نداری . هیچ تنفسی نداری. این پتوها را روی سرت انداخته. فقط یک جمله من بگویم، خدا کند این نشود، ولی اگر بشود این جمله من بعنوان جمله کارشناسی نظامی دارم برایتان عرض می¬کنم عزیزان به این روزه¬ای که گرفتید قسم ، والله، ببینید بلفظ جلاله دارم قسم می¬خورم. این قسم، قسم شرعی است. والله اگر قضـــایای سوریه و لینان آنجوری که آمریکا می¬خواهد تمام بشود یعنی سوریه نابود بشود ، لبنان نابود بشود، حزب الله لبنان از بین برود، والله حمله نظامی که به ایران می¬کنند حتی خبرش به دنیا مخابره نخواهد شد!! یعنی تمام کشورهای اطراف ما همه مستعمرات آمریکاست. حتی عکس¬هایش را نمی¬گذارند برسد به کشورهای دیگر. امروز نشان می-داد، در کشورهای اروپایی 5 نفر ، 6 نفر ، 10 نفر عکس این شیخ بحرانی را گرفتند، فقط 5 نفر ، 10 نفر اینها رفتند جلوی سفارتها شعار دادند که، چرا او را می¬کُشید؟ چرا می¬خواهید اینهـــا را زندانی کنید؟اگــر آمریکا سوریه و لبنان را از بین ببرند والله مرز ایران بسته می¬شود. بعد داخـــل ایران می¬آینــد، مُثلـــه می¬کنند. مُثله یعنی، دست و پـــا را می¬برند جلوی چشم مادران، بعد خبرش هم به دیگران نمی-رسد. حتی خبرش!! حتی عکسهایش هم مخابره نمی¬شود. شما ببینید الآن داعش می¬کُشد، فیلم¬هایش را چه کسی مخابره دارد می¬کند؟ خود داعش برای اینکه مردم را بترسانند مخابره میکند. اگر داعش مخابره نکند، چه کسی آنجا هست که عکس¬ بندازد و نشان بدهد که سر بچه¬های مردم را بریدند؟در سال جدید اخیراً در عراق سه تا مادر را به همراه بچه¬هاشان را داعشی¬ها گرفتند و بردند، بعد این سه تا بچه را جدا کردند و بردند. یکی از مادرها بعداً در خاطراتش گفت یا خود همین داعشی ها اینها را منعکس کردند تا ما بشنویم و بترسیم. گفت این سه تا مادر را مدتی نگه داشته اند، یک روز، دو روز و سه روز. به اینها غذا ندادند و خیلی گرسنه شده بودند به حدی که این سه مادر داشتند از گرسنگی می¬مردند. بعد برایشان غذا مثلا قیمه آوردند. قیمه را گذاشتند جلوشان دو تا از این مادرها خوردند ولی یک از مادرها گفت من از این غذا نمی¬خورم. حالا به هر دلیلی میل نداشت و نخورد. آن دو تا مادری که از این غذا خوردند. (الله اکبر). بعداً داعش فیلمش را آوردند پخش کردند که این غذا را از گوشت بچه¬های خود اینها تهیه کرده بودند؛ یعنی بچه¬ها را مثله کردند و با گوشتش غذا درست کردند، دادند مادرها خوردند بدون اینکه بفهمند. بعدها فیلمش را نشان دادند چطوری بچه ها را سرشان را بُریدند و بعد غذا درست کردند. باز هم جوانان ما بگوئید می¬خواهید بروید سوریه؟ بچه¬های که رفتند شهید شدند. حاج آقا به ما چه مربوط؟ سوریه مردمان خودشان را دارند فکر می¬کنید مردم سوریه همه شان چادر سرمی¬کنند؟ بی-حجاب هم هستند. شما فکر میکنید مردم سوریه مشروب نمی¬خورند؟ چرا؟ بعضی از آنها مشرب هم می-خورند. شما فکر می¬کنید مردم سوریه خیلی تحفه¬ی نطنزند؟ یا خیلی دوستشان داریم؟ نه این هم نیست. همه نماز شب می¬خوانند؟ اما هر عاقلی می¬داند که مردم سوریه هر کسی که هستند هرچی هستند، امروز سپر بلای ما هستند . اصل هدف دشمن ایران است اما ابتدا دارد آنها را نابود می¬کند تا وقتی به ایران حمله کرد هیچ منفذی برای ما نباشد.
هر تحلیل¬گر نظامی دوزار، به اندازه دوزار سواد نظامی داشته باشد می¬داند ما را دارند می¬برند به سمت محاصره، اگر محاصره تمــام بشود، بعــد دیگر لازم نیست خیلی بجگنند.
در عراق چکار کردند؟ تاریخ¬هایش را بنویسید، سال 1390 آمریکا حمله کرد به عراق، یعنی اوایل دهه 90 حمله کرد. یک مقدار صدام نفس داشت، نتوانستند به او خیلی آسیبی برسانند. بعد خود صدام و آمریکا مردم شیعه¬ای که قیام کرده بودند بعد از جنگ ایران و عراق همه را کُشتند و حتی نگذاشتن خبرش به جائی مخابره بشود. بعد از ده سال ، فهمیدیم که حدود 200.000 نفر آدم کُشتند، 100.000 نفر آدم کشتند. ده سال بعد! تا ده سال حتی هیچ کس حتی با خبر نشد! زمان جنگ خلیج فارس، که عراق به عربستان و دبی حمله کرد این عربستان که الان قلدر است در مقابل صدام هیچ نداشت. بعد آمریکا به خونخواهی آمد. گذاشتند که ده سال از آن زمان گذشت و صدام از دست و پا افتاد، برای اولین بار در آرایش نظامی جهان، خطشکنهای آمریکا زنان را قرار دادند. یک سری زنان آنچنانی، با چهره¬¬های افروخته آوردند. داخل جیپ¬ها و خودروها سوار کردند. اینها فاتحانه وارد بغداد شدند. حتی گارد ریاست جمهوری صدام سه روز هم نتوانست مقابل اینها مقاومت کنند. نه سه روز، دو روز هم نتوانست مقاومت کند. عکس¬های اینها را در نیوزویک دیدید. زنان مو طلائی، بزک کرده، یعنی حتی به جنگ هم نکشید. عراق خستهی جنگ بود و دیگر نمی¬توانست، صدام دیگر نمی¬توانست و مردمش هم دیگر پشتش نبودند.
امـــروز سوریه و لبنان، مثل خراسان، مثل قم و مثل اهواز هستند برای ما یعنی بخشی از خاک ما هستند . اگر از آن مـــرز عقب بشینیم خیلی خطرناک است. سال قبل ، این که دارم می¬گویم، خبر زنده براتون عرض می¬کنم، سال قبـــل، عید سال قبل، نه این عیـــد نوروز، عید نوروز ســال قبل یکی از شاگردهای من که آقایان می¬¬شناسند آقای A ایشان تپه های کردستان رفته بودند. مرزهای غربی، آمد و گفت حاج آقا آنجا حمله کردند به ما ، همین کردستان خودمان. همین داعشی¬ها. عجب! او می¬گفت من سرهنگ ایرانی را غسل دادم و کفن کــــردم که سر او را با موزاییک بریده بودند، نه با چاقو، ببینید چطوری او را شکنجه داده بودند. تا همین پشت مرز¬هـــا آمده¬اند. بعد می¬آیند مصاحبه می¬گیرنـــد از بی¬سوادهای بالاشهر و پایین شهر و مرفهان بی¬درد و بعد آنها میگویند جنگ سوریه به ما چه مربوط؟ دیگر باید چکار کنند؟ تا بیخ گوشمان آمده¬اند، تا کردستان ما آمده¬اند، تا کرمانشاه ما آمدند. پنجاه تیم تروریستی، هفته قبل وزارت اطلاعات آنها را گرفت. پنجاه تیم تروریستی. پنجاه تا 10 نفر هم باشند خودش می¬شود یک گردان. آنوقت اینها دندان تیز کرده¬اند برای اینجا. بعد هم اگر بیایند داخل اینطوری نیست که حالا شما فکر کنید یــک جنگ طولانی. نه دیگر چند تا آخوند هستند، دستشان را می¬بندیم و تحویل می¬دهیم، تمام می¬شود می¬رودچون تفرقه آمد. از باب طنز خاطرهای عرض کنم. ما با حزب الله لبنان داشتیم می-رفتیم زاغه¬های نظامی آنها را بازدید کنیم. اینها نزدیک ده تا پانزده تا ماشینهای لنکروز سیاه رنگ، که ماشین سیاه و شیشه¬اش سیاه. بعد بین راننده و کسانیکه عقب نشستند ، یک پرده انداختند. بعد اینها وقتی حرکت می¬کنند اینجوری است. که ده ماشین پشت سر هم حرکت می¬کنند با حدود سرعت 120 تا 150 کیلومتر و وقتی می¬خواهند کسی نداند¬ کجا دارند می¬روند ، اینطوری می¬رونــد. وقتی می¬رسند سر خیابان، اولی می¬رفت جلوی خیابان طوری می¬ایستاد که بقیه می¬رفتند. بعد اون پشت سر آنها حرکت می¬کرد. خیابان بعد لنکروز جلوئی می¬ایستاد، بعدی ها رد می¬شدند بعد آن هم حرکت می¬کرد. این راننده ها با هیچ کس حرف نمی¬زنند. چـــون در حال انجام کار نظامی حرف نمی¬زنند. از این گوشی¬های بی¬سیم (هندزفری) گذاشته بودند. بعد آقای سیدی بود که از دوستان ما هستند، ما خیلی شلوغ می¬کردیم هر جا می¬رفتیم ، شلوغ می¬کردیم. توی ماشین نشستیم به این آقای راننده گفتیم یا اخی السلام علیک ، یا اخی کجا ما را می¬بری به عربی؟ کجا می¬ری؟ حالت چطوره؟ بچه داری؟ زن داری؟ هر چه مـــا با او صحبت کردیم ، جواب نداد . فقط داشت رانندگی می¬کرد. بـــا سرعت 150 کیلومتر رانندگی می¬کرد.آخرش به او گفتیم داری ما را می¬بری تحویل بدی تا یک سری غنایم بگیری؟ آخرش زد زیر خنده . گفتیم مثل اینکه آقا ما آخوندها را داری می¬بری تحویل بدی؟ کلاً منافع اسرائیل. اینها بیایند داخل حمله کنند، چهار و پنج تا از حزب الله را می¬گیرند و تحویل می¬دهند بعد از بقیه راضی هستیم و هیچ مشکلی نداریم چون تفرقه حاکم شده است. این جوانهای عزیز مثل شهید احمد اعطائی، مثل شهید عسگری، شهید یزدانی که دوستان صمیمی ما بودند مثل مرحوم دهقان، مثل بقیه عزیزان، شهید عزیز و نورانی شهید جبلی که نزدیکی¬های شما زندگی می¬کردند، اینها رفتند داخل استانهای خود ما شهیــد شدند. این مرز ماست دیگر سوریه خاک ماست، شما باید از آنها سؤال کنید بگوئید آمریکا اینجا چکار می¬کنــــد؟ او صدها یا هزاران کیلومتر آنطرف می¬باشد، اینجــــا چکار می¬کند؟ ما آنجا منافع داریم ، آنجا منافذ ماست. آنجا جایی است که اگر ما عقب بشینیم، خدا نکرده قلع و قمع می¬شویم. دیشب شنیدید آقای پوتین چه گفت، من نمی¬دانم می¬شناسید یا نه؟ ولادیمیر پوتین نزدیک به 15 سال یکی از معاونین سازمان جاسوسی شوروی بوده است. معاونت امنیتی فدراتیو ک. گ. ب بود. رئیس جمهور یا نخست وزیر شد. یعنی بالاترین سطح مسئولیت کشور روسیه را داشته است. در تلویزیون نشان داد. او مسلمان نیست اما عقل دارد؛ برگشت گفت همه آینده خاورمیانه، آرایش نظامی، آرایش قدرت، اقتصاد و سیاست همه اش بسته به این جنگ سوریه دارد.
اگر ما در سوریه پیروز شویم. قدرت اول خاورمیانه دیگر تا صد سال بعد ایران است و متحدینی که دارد. حالا ما با روسیه وحدت دینی نداریم اما وحدت منافع داریم. می¬گوئیم زور نگو ما هم زور نمی¬گوئیم، باشد. بشیند سرجایش ما هم می¬نشینیم سر جایمان. اگر آنان پیروز بشوند تا صد سال بلکه هزار سال بعد مردم ایران ما مثل برخی از این برادران عزیز افغانستانی که متأسفانه در اثر فقر و نا امنی در کشورشان مجبور شدند ، بیایند اینجا فاضلاب حفر کنند، ایرانی که فاضلاب حفر نمی¬کند. ما باید برویم در کشورهای عربستان ، قطرو… برای اینها فـــاضلاب حفرکنیم. نیروی کــار خفیف بچه ¬های ایرانی می-شوند!! بعد زنان ما را برای کنیزی می¬برند. دیگر اینها دین نمی¬خواهد فهم این مطالب عقل می¬خواهد. یعنی حداقل درک هم که باشد آدم می¬فهمد چه اتفاقی دارد رخ می¬دهد.
ولادیمیر پوتین بعنـــوان یک کسی که کارشناس می¬باشد صحبت می¬کرد. دیشب صحبتش را در خبرگزاری¬ها ی ما پخش¬کرد. اگر در سوریه ما پیروز شویم دیگر قدرت خاورمیانه ما هستیم و اگر آنها پیروز شوند يُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَکُمْ، دیگر زنان ، مادران ما را می¬برند. به شما نرسد ، به ما میرسد، به بچه¬های شما نرسد، به بچه¬های ما میرسد، به نوهای ما میرسد.
مردم مظلوم افغانستان را تار و مار کردند. الآن مشاهده می¬کنید بندگان خدا با هر خانواده روبرو می¬شوید یکی دست ندارد، یکی پا ندارد. همین که زنده باقی مانده¬اند ، باید خدا را شکر کنند.
پس جــان کلام این شد من عرضم را تمام می¬کنم؛ اگــر تفرقه بیاید، ذلت، خفت ، خواری ، نــاامنی میآید. و اگر وحدت هست در سه حوزه عمل، فکر و اندیشه و قلب در بین مردم و مسئولین پیروزی هم هست.
یک زمانی خانمی در دانشگاه به من گفت: حاج آقا ما برخی از فرمایشات مقام معظم رهبری را شنیدیم. یک سری سؤالاتی برایمان پیش آمده، انتقاد داریم. گفتم شما نسبت به پدرت سؤال اصلاً نداری؟ گفت چرا؟ گفتم سؤال داشتن عیبی ندارد، اما محبت¬اش را از دلت بیرون نبر. چه لزومی دارد شما نسبت به پدرت سؤال داری رابطهی پدر و فرزندی را به هم بزنی؟ الآن پدر شما یک نکته¬ای را به شمــــا می-گوید، شما بـــــا او مخالف هستی من با شما موافق هستم، اما اگر بین من و پـــدر شما دعوا بشود ، می-گـویی درست که در این موضوع با پدرم مخالف هستم، اما پدرم را ترک نمی¬کنم، بروم با غریبه متحد شوم؟ پدرم را نمی¬توانم ترک کنم. آنها می¬خواهند تفرقه ایجاد کنند. در بین بچه¬های حزب الهی. اگر شد اعتقادشان از هم جدا بشود، دلهایشان ، فکر و اندیشه هایشان از هم جدا شود. اگر شد عملکردهایشان را از هم جدا کنند. علی آقا می¬رود سمت یمین ، حسن آقا می¬رود سمت یسار. هیچی بین اینها خلال ایجاد می¬گردد، بعد خیلی کار سختی نیست برای اینان حکومت کردن . بر یک کشور متفرق و متشتت. حکومت کردن و سواری گرفتن کار سختی نیست.
از نهج البلاغه از خطبه قاصعه گفتم اگر پیغمبر زاده باشیدتفرقه بیاید بین ما ، خار، ذلیل و خفیف می¬شویم چه اینکه شدند در درون ما که اگر ما این سمتی برویم خدا نکرده به این روز می¬افتیم. ولی اگر اتحاد و یکپــــارچگی داشته باشیم، نصرت الهی، پیروزی¬های الهی و قدرت الهی به نفع ما وارد کارزار می¬شود. نمونه بارزش الآن جنگ سوریه است. نمونه بارزش بچه¬های عزیز لبنان هستند. حزب الله لبنان هستند. وقتی شما در مسجد لبنان می¬روید وقتی صلوات می¬فرستند همگی یک صدامی¬شوند.همه بـا هم می¬گویند اللهم صلی علی ….. ، حالا اینجا، وقتی اینجــــا صلوات می¬فرستند یکی می¬گویــد الله آن یکی صلی، اون یکی دیگر علی می¬گوید و دیگـــری می¬گوید محمد، معلوم نیست صدا، پانصد صدا می¬شنوی. یـــا اینکه یکی میگوید مرگ بر، او یکی می¬گوید ضد ولایت فقیه، اون یکی آمریکا ، اون یکی می¬گوید اسرائیل ، بعد معلوم نیست چه می¬شود. ببینید وقتی صدا وحدت ندارد چقدر نامبارک می¬شود. آدم وقتی صداهای ناهماهنگی میشنـــود بدش میآید. یک گروه سرود خوبــی¬اش این است که با هم متحد هستند. صدا یکسان می¬باشد. بچه ¬های حزب الله لبنان شاید وحدت لباس ندارند و ای کاش داشتند، ندارند ولی عیب ندارد همین هم خوب است. همه آنها وقتی ما را می¬دیدند می¬گفتند السلام علیکم یا اخی ، بعد می¬گویند سیدنا القائد چطور است؟ به مقام معظم رهبری سیدنا القائد می¬گویند . و به سید نصرالله سیدنا الأمین. به او سیدنا الأمین میگویند و به آقا مقام معظم رهبری سیدنا القائد می¬گفتند. سیدنا القائد چطوره؟ حالش چطوره؟ همه آنها ایشون را دوست دارند. همه آنها زیر سایه ایشان هستند و همه متحد و یکپارچه هستند. و البته این وحدت هم از کشور عزیز ما به آنجا صادر شده است و خودمان هم باید حافظ وحدت باشیم.
عرضم تمام. امیدوارم انشاءالله خداوند متعال به برکت این شبهای مقدس و منور که گذشت. طاعت و بندگی که شما عزیزان انجام دادید و در حال انجام آن هستید قبول کند، خداوند متعال مشکلات جامعه اسلامی ما را مرتفع بفرمایند. انشاءالله
خدایـــا به حق محمد و آل محمد قسمت می¬دهیم در این روزهــــای پایانی ماه مبارک رمضان تو را به اولیائت قسمت می¬دهیــم ، تورا به مقربین درگاهت قسمت می¬دهیم مــــا را ببخش و بیامرز (الهی آمین).
به محمد و آل محمد قسمت می¬دهیم که در ادامه زندگی به ما توفیق تقوا، پاکدامنی و اجتناب از گناه مرحمت بفرما (الهی آمین) .
به محمد و آل محمد قسمت می¬دهیم همه خوبان عالم، جمع عزیز حاضر، علما، مراجع عظام، مقام معظم رهبری را در پناه امام زمان حفظ و تائید بفرما (الهی آمین).
و السلام علیکم و رحمة الله
چکیده مطالب:
1- داشتن مخاطب و شاگرد فهیم و خوش قریحه مهم و بهجت آفرین است.
2- سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست. این واژهی «عین» در اینجا یعنی «خود». یعنی سیاست ما همان خود دیانت ماست.
3- یک دینشناس واقعی یک سیاستشناس خوب است و یک سیاستشناس کامل یک دینشناس خوب است.
4- این جملهی «سیاست ما عین دیانت ماست و…» از مرحوم شهید سید حسن مدرس است.
5- امور انسان که توسط دین تدبیر می شوند و قرار است انسان در آنها به سعادت و کمال برسد، سه مورد می باشند:
اعمال و رفتار انسان
فکر و اندیشه
قلب و محبت انسانها
6- در همهی امور کار به دست خداست.
7- خداوند ارادهی خودش را همیشه با یک نظم و شیوهی خاص بروز و ظهور میدهد.
8- این شیوهی ثابت ظهور اراده الهی را سنتهای الهی می گویند.
9- سنتهای الهی در عالم اجتماع و فرد همواره متناسب با عملکرد ما انسانها تنظیم شده است.
10- سنتهای الهی تکوینی یا قوانین طبیعت که خدا آنها را تنظیم و حاکم کرده است یکی همین جاذبهی زمین است که بر همه افراد بشر یکسان اثر دارد.
11- این سنتهای الهی در قرآن کریم و در فرمایشات معصومین علیهم السلام ذکر شده است.
12- یکی از این سنتهای الهی، که بر جامعه حاکم است این است که اگر جامعه گرفتار تفرقه بشود ضعیف شده و شکست میخورد و افراد آن توسط دشمنان ذلیل میشوند.
13- از مهمترین منابعی که این سنت را بیان کرده است خطبهی قاصعه حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه است.
14- حضرت امیر علیه السلام میفرمایند پیغمبر زاده هم که باشید در اثر تفرقه اکاسره و قیاصره حاکم شما میشوند.
15- اکاسره جمع «کسری» میباشد که به پادشاهان ایران میگفتند و قیاصره جمع «قیصر» است که به پادشاهان روم اطلاق میشد.
16- تفرقه نتیجه میدهد :
رعیت شدن را
بریده شدن سر فرزندان و کشته شدن مردان
به کنیزی و بی حیایی برد زنان توسط دشمنان
جامعهی تفرقه زده حتی سرزمینهای حاصل خیز و محیط زیست خود را هم از دست میدهند.