منو دسته‌بندی

نشانه هاي رزقي كه متعلق به ما نيست!

بخشش,رزق,جايگاه رزق انسان

اگر كسی خواست چیزی به شما ببخشد، اوّل باید مطمئن باشید كه آیا او حق دارد آن را ببخشد، یا اصلاً حق چنین بخششی را ندارد، و مال كس دیگری است كه در دست اوست، پس باید به صاحبش بدهد. چیزی كه به واقع رزق ما است آن‌قدر راحت و روان می‌آید كه انسان هیچ دغدغه‌ای نسبت به آن برایش پیش نمی‌آید، ولی چیزی كه رزقمان نیست و از سر حرص می‌خواهیم به دست آوریم، نسبت به آن دو مشكل داریم: اوّلاً؛ در عین این‌كه به دست ما نمی‌رسد، بقیّة زندگی‌مان را می‌خورد. ثانیاً؛ یك حرص شیطانی در قلبمان ایجاد می‌شود و آرامش لازمی را كه جهت عبادت نیاز داریم، از ما می‌گیرد.
حضرت ما را متوجّه نمودند كه از دنیا آن‌قدری مربوط به توست كه به كمك آن قیامت خود را آباد كنی، و از این طریق خواستند نیازهای غیرضروری، ذهن و فكر ما را اشغال نكند و ما را گرفتار حرص ننماید. با این توصیفات معلوم می‌شود چرا می‌فرمایند: «چقدر زشت است خواری در هنگام نیاز و ظلم و غرور در هنگام ثروتمندی». چون نه آن نیاز، نیاز حقیقی ماست و نه آن ثروت، ثروت حقیقی، چراكه آنچه نیاز حقیقی ماست خودش به دنبال ما می‌آید، و آن ثروتی هم كه وسیلة آبادانی قیامت ما نیست، مربوط به ما نیست.”

كتاب “جايگاه رزق انسان در هستي” از تأليفات اصغر طاهرزاده، محقق و پژوهشگر آثار ديني  به يكي از مهم ترين پرسش ها و ابهامات ذهني افراد به ويژه كساني كه رابطه ميان تلاش و روزي و باورهاي ديني را مي خواهند به صورت شفاف درك كنند، اثر ارزشمندي است. در سلسله يادداشت هايي برگرفته از اين اثر ارزشمند به اين موضوع مي پردازيم.

جایگاه دارایی‌ها از نگاه امير المومنين (ع)

حضرت امیرالمؤمنین(ع) باب گرانقدری را نسبت به ثروت باز نمودند كه می‌فرمایند: «چه زشت است خواری در هنگام نیاز، و ظلم هنگام ثروت» و سپس در یك جمله فوق‌العاده نورانی می‌‌فرمایند: «اِنَّ لَكَ مِنْ دُنْیاكَ، ما اَصْلَحْتَ بِهِ مَثْواكَ وَ اِنْ جَزِعْتَ عَلی ما تَفَلَّتَ مِنْ یَدَیْكَ فَاجْزَعْ عَلَی كُلِّ ما لَمْ یَصِِلْ اِلَیْكَ»؛ ای پسرم! دنیای تو برای تو همان قدر است كه قیامتت را اصلاح كند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستی، پس نگران باش برای همة آنچه در دست نداری
حضرت می‌فرمایند: آن مقدار از ثروت دنیا از تو است كه می‌توانی به كمك آن قیامت خود را اصلاح كنی، بقیّه‌اش مال تو نیست و این‌قدرش هم برایت حتمی ‌است.
محال است خدا كار لغو كند، چون حكیم است. اگر ما را خلق كند و رزق مناسب ما را برای ما خلق نكند، مسلّم ما به نتیجه‌ای كه باید در راستای خلقت خود برسیم، نمی‌رسیم. اگر خداوند ما را در این دنیا نگه دارد، كار لغو كرده است. پس حتماً ما را برای ابدیت خلق كرده است، پس باید رزق مناسب اصلاح ابدیت ما را به ما برساند و لذا حتماً به ما رزق می‌دهد و حتماً هم به ما آن رزقِ مناسب ابدیت را می‌رساند. ثروتی كه ما را از ابدیت باز كند، رزق ما نیست. خداوند آن رزقی كه ما را به ابدیت بكشاند و قیامت ما را اصلاح بكند، حتماً به ما می‌رساند و حضرت می‌فرمایند: پس حرص و غصّه ندارد، چون رزق حقیقی تو آنی است كه قیامت تو را برای تو اصلاح كند و این رزق مطمئناً همواره نزد تو است، مواظب باش از این مسئله مهم غفلت نكنی.
خوب است این برهان را به قلب خود برسانید تا در زندگی محكم شوید، می‌گوییم: اگر خدا حكیم است، مسلّم كار لغو نمی‌كند و اگر ما را برای این دنیا خلق كرده و با مرگ همه چیز تمام می‌شود، پس كار لغو كرده است، در حالی‌كه روشن شد كار لغو نمی‌كند، پس ما باید حتماً به ابدیت و قیامت برسیم. به ابدیت رسیدنِ ما توشه می‌خواهد، توشه معنوی به نام نبوّت و توشة مادّی به نام رزق. پس حتماً رزقی كه ما را به ابدیت برساند، – اعم از رزق معنوی و رزق مادی – با ما خلق كرده است
حالا مالتان را یعنی آنچه را كه به‌واقع ثروت حقیقی شما است به شما بدهند یا آنچه را كه ثروت حقیقی شما نیست و ربطی به ابدیت شما ندارد؟ مردم اكثراً ثروت غیر حقیقی را می‌خواهند. مثلاً اگر لباس برای آن است كه اوّلاً: وسیلة كرامت و عزّت من باشد، ثانیاً: مرا از گرما و سرما حفظ كند، این لباس در واقع ثروت حقیقی من است، امّا اگر می‌خواهم با لباس توجّه شما را به خودم جلب كنم، دیگر این رزق حقیقی من نیست و نه تنها به وسیلة آن، ابدیت خود را آباد نكرده‌ام، بلكه ابدیتم را خراب كرده‌ام.

ضد رزق در وصيت امام علي به امام حسن (ع)
حضرت علی(ع) می‌فرمایند: پسرم! رزق تو همان اندازه‌ای است كه زندگی دنیایی‌ات را طوری سر و سامان دهد كه بتوانی به كمك آن ابدیتت را اصلاح كنی، اگر دنبال بقیّه‌اش رفتی، درست به دنبال ضدّ رزق خودت رفته‌ای و آنچه را هم می‌توانستی با رزق اوّلیه‌ات در راستای اصلاحِ قیامت خودت به دست آوری، تخریب كرده‌ای. شما عموماً مال مناسبی كه بتوانید لباس و مسكن و غذا برای خود تهیه كنید، دارید، بقیّه اوقاتی را كه صرف بیشتر كردن این مال می‌كنید باید صرف معرفت و عبادت خدا كنید، و سرمایه ارتباط با خداوند را در این دنیا به دست آورید، تا در قیامت كور محشور نشوید، چون كسی كه در این دنیا قلب خدابین پیدا نكرد، در قیامت كور محشور می‌شود كه آیه 124 سوره طه به آن اشاره می‌كند. پس پولی كه بتوانی با آن یك زندگی ساده فراهم كنی و آن زندگی را بستر معرفت و عبادت حق قرار دهی، برایت مفید است، اما اگر پول زیادی برایت بیاید كه دیگر به این خانه و این نوع غذا راضی نشوی و عملاً پولی باشد كه فرصت عبادت را از تو بگیرد، در واقع پول اوّلیه‌ای كه فرصت بود برای آبادانی قیامت، با پول اضافه از بین می‌رود. خلاصه این‌كه رزق حقیقی شما، شما را نجات می‌دهد، ولی آنچه رزق حقیقی شما نیست، شما را از بین می‌برد. كسی كه عاقل است، همین كه با ثروتی روبه‌رو شد، می‌اندیشد كه آیا این رزق من است یا رزق بقیّه است و باید از طریق من به آن‌ها برسد، این‌همه بخشش كه در اهل‌البیت(ع) می‌بینید، به جهت این است كه آن‌ها ثروت‌ها را رزق خودشان نمی‌بینند.

نشانه هاي رزقي كه مال ما نيست
اگر كسی خواست چیزی به شما ببخشد، اوّل باید مطمئن باشید كه آیا او حق دارد آن را ببخشد، یا اصلاً حق چنین بخششی را ندارد، و مال كس دیگری است كه در دست اوست، پس باید به صاحبش بدهد. چیزی كه به واقع رزق ما است آن‌قدر راحت و روان می‌آید كه انسان هیچ دغدغه‌ای نسبت به آن برایش پیش نمی‌آید، ولی چیزی كه رزقمان نیست و از سر حرص می‌خواهیم به دست آوریم، نسبت به آن دو مشكل داریم: اوّلاً؛ در عین این‌كه به دست ما نمی‌رسد، بقیّة زندگی‌مان را می‌خورد. ثانیاً؛ یك حرص شیطانی در قلبمان ایجاد می‌شود و آرامش لازمی را كه جهت عبادت نیاز داریم، از ما می‌گیرد
حضرت ما را متوجّه نمودند كه از دنیا آن‌قدری مربوط به توست كه به كمك آن قیامت خود را آباد كنی، و از این طریق خواستند نیازهای غیرضروری، ذهن و فكر ما را اشغال نكند و ما را گرفتار حرص ننماید. با این توصیفات معلوم می‌شود چرا می‌فرمایند: «چقدر زشت است خواری در هنگام نیاز و ظلم و غرور در هنگام ثروتمندی». چون نه آن نیاز، نیاز حقیقی ماست و نه آن ثروت، ثروت حقیقی، چراكه آنچه نیاز حقیقی ماست خودش به دنبال ما می‌آید، و آن ثروتی هم كه وسیلة آبادانی قیامت ما نیست، مربوط به ما نیست.

زشتیِ التماس فقیران و تكبّر ثروتمندان

عدّه‌ای چون به خود مال ارزش داده‌اند خودشان را در مقابل ثروت و ثروتمندان ذلیل می‌كنند، در حالی كه بنا نیست ما با التماس به دیگران رزق خود را به دست آوریم. رزقی كه با التماس به دست می‌آید یا به جهت این است كه چیزی می خواهم كه رزقم نیست، یا گناهانی انجام داده‌ام كه رزق خود را از بین برده‌ام. كاسبی كه با كم‌فروشی و گران‌فروشی و بدخلقی، به مشتری‌ها ظلم كرده و از این طریق رزق خود را از خود رانده است، حالا خدا اسیر التماسش می‌كند، این چوب خداست! پیامبرخدا(ص) می‌فرمایند: «اِنَّ الرَّجُلَ لَیُحْرَمُ الرِّزْقَ بِالذَّنْبِ یُصیبُهُ»یعنی انسان به جهت گناه از رزقی كه بنا بود به او برسد، محروم می‌شود.
شیخی گفت: «هر كس در خانقاه ما وارد ‌شود، نانش دهید و از دینش سؤال نكنید، چون خدا چنین كرده است» خدا وجود انسان‌ها را اراده كرده، چطور رزق آن‌ها را اراده نكرده است. اگر خدا نمی‌خواست به انسان رزق دهد، می‌میراندش و حالا كه روح او را قبض نكرده، حتماً می‌خواهد به او رزق دهد، پس برای طلب رزق جای خواری و ذلّت و التماس نیست. خیلی زشت است انسانی در مقابل انسان دیگر، برای طلب رزق التماس كند و این عمل یك نحوه توهین به خدا است و عملاً این آدم به خداوند سوء‌ظن دارد و معتقد است خداوند بنده‌هایش را خلق می‌كند و رهایشان می‌نماید. چه زشت است چنین حكمی را به خدا نسبت دادن، و نیز چه زشت است كسی فكر كند آنچه در اختیار دارد مالِ خودش است و متكبّرانه جهتِ ‌دادن مقداری از آن به مردم، اجازه دهد به او التماس كنند. در روایت داریم كه حضرت اباعبدالله(ع) وقتی سائلی می‌آمد و تقاضای چیزی ‌می‌كرد، حضرت در خانه را نیمه‌باز می‌كردند و از همان لای در به او آنچه داشتند می‌دادند، كه مبادا سائل چشمش در چشم حضرت بیفتد و خجالت بكشد! و بعد هم می‌گفتند: ببخشید كه كم است.!
آری؛ «ما اَقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحاجَة وَالْجَفا عِنْدَ الْغِنی»؛ چه زشت است التماس و خضوع موقع حاجت و چه زشت است تكبّر و جفا موقع ثروت‌مندی، هر دوی این‌ها بیماری است. این بیماری از این‌جا شروع می‌شود كه فكر كنیم خدا رزقمان را نمی‌دهد. بیماری‌ بی‌دینی جامعه را به معضل ذلّتِ فقیران و تكبّر ثروتمندان گرفتار كرده است. ما با بی‌دینی و غفلت از سنت‌های الهی، زندگی‌مان را كه یا در شرایط رزق كم و یا در گشایش است، از بین برده‌ایم، حالا مانده‌ایم چه كنیم. بسیاری از مشكلات از آتش حرص و قانع‌نبودن به رزقِ مقدر شده، نشأت می‌گیرد. با حرص بیشتر و تلاش‌های افراطی رزق بیشتری به دست نمی‌آورند، ولی رزق حقیقی‌شان را كه می‌توانست برای آن‌ها مفید باشد، ضایع می‌كنند. اگر از اوّل فقیران و ثروتمندان متوجّه بودند كه رزق حقیقی‌شان به راحتی به دستشان می‌آید، فقط تكلیف خود را نسبت به جامعه انجام می‌دادند، و لذا این همه مشكلات به وجود نمی‌آمد.
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع): قَالَ لَیْسَ مِنْ نَفْسٍ إِلَّا وَ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهَا رِزْقَهَا حَلالاً یَأْتِیهَا فِی عَافِیَةٍ وَ عَرَضَ لَهَا بِالْحَرَامِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ فَإِنْ هِیَ تَنَاوَلَتْ شَیْئاً مِنَ الْحَرَامِ قَاصَّهَا بِهِ مِنَ الْحَلَالِ الَّذِی فَرَضَ لَهَا»
یعنی؛ هیچ‌كس نیست مگر این‌كه خدای عزّ و جلّ برای او رزق حلالی در عین سلامت و عافیت، فرض كرده و در عرض هر رزق حلالی، از جهت دیگر، رزق حرامی را قرار داده، پس اگر آن شخص چیز حرامی را به‌دست آورد، از آن حرام برایش از رزق حلال كم می‌گذارند.
ما نمی‌دانیم رزقمان از چه راهی می‌رسد، ولی می‌دانیم كه در مقابل خداوند یك آدابی بر عهدة ما هست كه باید دائم رابطة خودمان را با خدا حفظ كنیم، همچنان‌كه یك آدابی نسبت به خود داریم، و یك آدابی نسبت به خلق. عاقل باید از طریق رعایت این آداب در زندگی، بیشترین بهره را بگیرد. معلوم است كه خدا ما را بی‌رزق نمی‌گذارد، حالا اگر ما از این زاویه نگاه كنیم كه رزقی داریم كه به دنبال ما می‌آید و برای ما مقدّر شده است، آیا باز خودمان را در هیچستان خیال و وَهْم، خسته می‌كنیم؟ وقتی متوجّه شدیم رزق حقیقی ما به دنبال ما می‌آید، از این به بعد به دنبال وظیفه‌مان نسبت به خلق خدا هستیم و سعی در آسایش مردم داریم تا از این طریق جامعه را رشد دهیم، در این حالت است كه می‌گوییم جامعه رشد كرده، چون شرایط تعالی معنوی در كنار رفاه اقتصادی برای افراد فراهم شده است. ولی آنچه در سیاست‌های فرهنگ غرب «توسعه» نامیده شده است، همان حرص ثروت‌اندوزی است و لذا گفته می‌شود توسعه انسان را عجول می‌كند، چون در توسعه، «حرص» عامل حركت است. فرق سیاست‌های خلیفة دوم و امیر‌المؤمنین علی(ع) در كشورداری در همین بود كه خلیفة دوم دنبال توسعه بود و علی(ع)‌ دنبال رشد و تعالی جامعه بود. حضرت‌علی(ع)‌ در زمان خلافت خود جامعه را طوری تربیت كردند كه در عین آسایش اقتصادی، به عبودیت و آبادانی قیامت بپردازند، ولی لشكر خلیفه دوم تا فلات تبّت آمد و از یك طرف تا شمال آفریقا و طرف دیگر تا كوه‌های پیرنه و از آن طرف تا جنوب روسیه، و انگیزه اصلی این لشكركشی‌ها به‌دست‌آوردن غنائم بود، و نتیجه‌اش ملّتی شد كه از نظر معنوی در پایین‌ترین درجه قرار داشتند.
پس؛ از این فراز فوق‌العاده مهم در این خطبه به سادگی ردّ نشوید كه غفلت از آن، مصیبت‌های بزرگی را در زندگی انسان پدید می‌آورد، إن‌شاء‌الله بحث را در جلسات بعدی دنبال می‌كنیم.
سخن خود را با این حدیث پیامبرخدا(ص) ختم می‌كنیم كه می‌فرمایند: «اُطْلُبُوا الْحَوائجَ بِعِزَّةِ الْاَنْفُسِ، فَاِنَّ الْاُمُورَ تَجْرِی بِالْمَقادِیر» یعنی؛ با عزت نفس به دنبال حوائج و نیازهای خود بروید، چرا كه امور زندگی‌تان بر اساس مقدرات الهی جریان دارد و با خوار و زبون كردن خود، بیش از آنچه مقدّر شما است به شما نمی‌رسد..

مدیر کل سایت حوزه علمیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *