منو دسته‌بندی

گفتار حکیمانه؛ حجت الاسلام سینایی: ضرورت های حوزه علمیه؛ بخش اول

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعنة الدائمة علی اعدائهم اجمعین

از مهمترین مسائلی که در حوزه های علمیه باید بهش توجه بشود که مایل هستم  مختصر مطرح بشه  این است که همانطور که در فرهنگ ما بوده است که توانا بود هرکه دانا بود یا غربی ها میگن Knowledge Is Power به معنای اینکه دانش یعنی توانایی، دانش قدرت است یعنی توانایی است، در حوزه های علمیه به این مطلب بی توجهی شده است  که هر علمی چه توانایی و قدرت را بالفعل می کند چه استعدادی رو در افراد شکوفا می کند مثلا من نمونه هایی رو عرض میکنم تا مشخص بشه که منظور ما دقیقا چی هست؟ اگر کسی ادبیات عرب صرف نحو به خوبی بخواند وبه خوبی در حوزه های علمیه استاد فن ادبیات عرب بشود چه توانایی هایی در او ایجاد می شود با این ادبیات چه مشکلی از مردم می تواند حل کند و چه خودش حالا این مشکل میتواند علمی باشد یا عملی اگر کسی منطق بخواند و استاد منطق بشود چه مشکلی را میتواند حل کند که اگر نخوانده بود نمیتوانست حل کند اصول و فقه و فلسفه و عرفان وکلام  اینها چه قدرتی رو در افراد ایجاد میکند این به هیچ عنوان در حوزه های علمی بهش توجه نشده  مرحوم آقای مطهری بحث آشنایی با علوم اسلامی را مطرح کرده اند تعریف کرده اند که اصول چه هست سیر تطور اصول چه هست؟ و چه دوره هایی رو گذرانده است وعلم اصول و فقه به چه دردی می خورد؟ ما برای اینکه فقه بفهیمیم اصول یاد میگیریم این غیر ازون چیزی هست که من عرض میکنم عرض من این است که ما با اصول چه توانایی هایی رو در خودمان ایجاد میکنیم یکی این است که باعث میشود ما مباحث فقهی رو بهتر بفهمیم با فقه چه مسائلی رو میشود حل کرد برای اینکه باز من مطلب رو بتونم عرض بکنم مجبورم که نمونه هایی رو عرض بکنم مثلا ما برای اینکه بدانیم یک فردی که مکلف است و مجتهد نیست چطور باید به تکلیفش برسد و چطور باید آن تکلیف رو بشناسد و عمل بکند از قبیل اینکه فرض بگیریم که یک رخدادی مثل خورشید گرفتگی پیش آمد او چه کار باید بکند ؟ اگر یک موقعی ماه گرفت چه باید بکند هنگام ازدواج چه باید بکند هنگام اذان صبح چه مسائلی بر او وا جب است چه کارهایی را بایدانجام بدهد فقه قدرت بیان تکلیف رو به فقیه میدهد و درهرجامعه ای یک فقیه  مجتهد باید باشد تا تکلیف مردم را از منابع دین که عبارت است از عقل و قرآن و سنت اینهارا استخراج بکند به مردم بگوید اما اگر یه جوانی آمد گفت من برای خواندن نماز کِسِلم علاقه ای به خواندن نماز ندارم. شما نمی توانید با فقه به او کمک بکنید به هیچ عنوان فقه توان این را ندارد. بله ممکن است مرجع تقلید بتواند مشکل اورا حل کند اما نه با استفاده از علم فقه اش او علوم دیگری رو آموخته است از احادیث و آیات و روایات که به او این قدرت را میدهد که مشکل این شخص را حل کند اما در حوزه های علمیه این خود آگاهی برای یک عالم وجود ندارد و بیان نشده است که اکنون من به این پرسش دوم دارم جواب می دهم دیگر از علم فقه استفاده نمی کنم بلکه علم دیگری را به کار می گیرد منتهی همه اینها در چند صدم ثانیه اتفاق می افتد یک جوان سوال می کند من چه کاری باید انجام بدهم اذان ظهر که گفت و اذان ظهر از همان لحظه که مثلا و زبان روزه هست تو باید پاشی چهار رکعت نماز ظهر بخوانی و چهار رکعت نماز عصر قبلش اذان دارد اقامه دارد این ها مثلا آیا واجب اند یا مستحب نافله ها چه هستند اما سوال دوم من حوصله نماز ظهر را ندارم میل نماز ظهر را ندارم علاقه ای به این ندارم حجاب زن چه مقدار واجب است این را فقیه میگوید مثلا گردی صورت از مچ دست به پایین این مقدور یک زن است بقیه واجب است که بپوشاند حالا اگر یک خانمی آمد گفت این مواردی که شما گفتید تکلیف را دانستم اما علاقه ای به انجام این تکالیف ندارم ویک نوع شهوت عملی مانع میشود که این کاررا انجام بدهم فقیه با استفاده از فقهش نمیتواند جواب این را بدهد بنابراین این دسته از مشکلات جامعه با فقه حل نمیشود این نیاز دارد که کسی علم اخلاق بلد باشد او با استفاده از همان منابع دین که عبارت است از قرآن، عقل و سنت باید به گونه دیگری بکاود و برای حل پرسش و مشکل دیگری که عبارت است از این مسائل اخلاقی بار دیگر ازین منابع استخراج کند یان بار این پرسش را پاسخ بدهد مشکل دیگر اگر کسی اساسا بیاید بگوید دین را بعنوان یک راه چاره ای برای یک جامعه من به رسمیت نمیشناسم وادیانی مثل یهود و مسیحیت و مثل اسلام اینها در عرض هم اند منابع دین اسلام قرآن است کتاب و احادیث و روایات است اما من معتقدم در دین مسیح هم منبع دینی است بنام کتاب انجیل روحانیونی هستند وامامانی هستند که نظرات دیگری دارند از کجا باید فهیمد که دین حق اسلام است یا مسیحیت است ؟ پرسش های برون دینی را نمیتوان با فقه جواب داد ممکن نیست با اخلاق بشود جواب داد ممکن نیست کسی که استاد اخلاق است باعلم اخلاقش بتواند شبهات و پرسش  های اینگونه را جواب بدهد این علم فلسفه و  کلام را می طلبد باید به این ها تسلط داشته باشد خوب باز پرسش دیگری را مطرح میکنم بسیاری پرسش ها هستند که در محدوده های علمی مطرح هستند پرسش دیگری در یک محدوده دیگری برای اداره یک جامعه ما نیاز داریم به مدیرانی که قدرت اجرا داشته باشند  شما برای تصویب قوانینی بر مبنای اسلام نیاز به مجتهدانی دارید که اون مجتهد قدرت استخراج و استنباط تکلیف رو از منابع دین داشته باشد اینها باید در مجلس شورای اسلامی جمع بشوند قوانینی رو بر اساس اسلام تصویب بکنند تااینجاش میدانید مانیاز به مجتهد داریم و امام هم نظرشان همین بود که در مجلس شوار اسلامی مجتهدانی باید جمع بشوند و قوانینی که اسلام گفته را به تصویب برسانند و از اسلام مدد بگیرند در حل این مسئله اما حالا ما در دولت نیاز داریم نیرو ها و مدیرانی که مدیر اسلامی باشند و مجری اسلامی باشند شیوه مدیریت آنها مدیریت اسلامی باشد کدوم یک از علوم اسلامی  در حوزه های علمیه و دانشگاه هاقدرت اجرا یک مدیر اجرایی را در کشور مابالا میبرد آیا با فقه و منطق و فلسفه میشود این را انجام داد ؟؟مادر تاریخ کوتاه انقلاب عزیز اسلامیمون شخصیت هایی رو میبینم که مجتهد در فقه بودند و مقتدر در مدیریت و اداره کشور و مجلس شورای اسلامی و مدیر مجموعه خودشان بودند مثل حضرت امام (ره) مثل مرحوم آیت الله بهشتی. مرحوم آیت الله بهشتی یک مدیر مسلم بوده است آیا اوکه مدیر مسلم بوده است ما اگر بخواهیم مدیر مسلم دیگری مثل آقای بهشتی داشته باشیم باید او را به علم فقه مسلط کنیم آیا باید به علم اخلاق مسلح بکنیم آیا او باید فلسفه بداند تا مدیر خوبی شود کدوم یک ازین هاست ؟وامروز نیاز دارد جامعه به این. ما دیدیم کسانی که مرجع تقلید بودند در اداره و دفتر خودشان ناکارآمد بودند معلوم شد مشکل اونها با فقهی که دارد حل نمیشود قائم مقام رهبری بوده است بیت خودش را نتواسنته است ادراه کند. منی که امروز مدیر یک حوزه علمیه هستم چه علمی را باید داشته باشم تا با علم خودم زیر مجموعه خودم رو مدیریت بکنم  یا قبل و بعد و حیث فردی طرف کاری نداریم اما به هر حال این اتفاق افتاده است او علم فقه راداشت کامل اما نتواسنت متاسفانه احیا بکند اصلا آیا اسلام دارد همچین علمی که قدرت مدیریت را بالا ببرد یا باید از بیرون ما این را مدد بگیریم پرورش کودکان یک توانایی می خواهد ممکنه یکی استاد دانشگاه خوبی باشد اما نتواند بچه های خردسال رو تربیت بکند او چه علمی باید داشته باشد تا بتواند بچه هارا به این شکل تربیت بکند ما می خواهیم هنرمندان خوبی رو تربیت بکنیم کسی که در عرصه هنر وارد بشود واسلامی عمل بکند اوباید چه علمی را بداند با چه علمی می شود این توانایی را اجرا کرد آیا فقه بخواند کافیست ؟ آیا اخلاق بداند کافیست؟ یا فلسفه را هم باید بداند تا هنرمند خبیرو بصیر وتوانا هم عقل عملی را خوبی عمل کند هم عقل نظری موفقی داشته باشد بنابراین از ضرورت های مهم حوزه های علمیه این است بی شک ما قطعا به این خواهیم رسید که با هرکدام از علومی که در حوزه های علمیه یاد میگیریم چه توانایی هایی در مابوجود می آید و اگر فردا بخواهیم مثلا مدیرانی تربیت بکنیم باید به آن ها چه علمی بیاموزیم مثلا اگر بخواهیم مطهری های دیگری پرورش بدهیم وبسازیم چه چیزی در مطهری بود که مطهری مطهری شد و مطهری منتظری نبود و مطهری بهشتی نبود وجه تمایز اینها چه بود آیا اگر دونفر همه علومی که بلدند یکسان باشد آیا این ها توانایی هایشان هم یکی خواهد بود ؟

مابه کسی فقه می آموزیم و به دیگری هم فقه به اون یکی اخلاق می آموزیم به دیگری هم باید قاعدتا توانایی های اینا یکسان باشد آیا این گونه است ؟ افرادی که فلسفه خوانده اند عرفان خوانده اند همه یک عکس العمل را نشان میدهند در برابر محرک های پیرامونشان؟ و همشون یک توانایی دارند قطعا این پرسش تا حدی توسط اون علم تعیین میشود یعنی منهای بعضی از شخصیت ها و جوانب موجود در بعضی از شخصیت ها مثل مسائل خانوادگی و سلسله های درونی اما بیشک علمی که می آموزند در اونها ایجاد یک توانایی میکند واگر کسی فقط فقه خوانده باشد یک سری توانایی هایی دارد به آن فلسفه بیافزاید توانایی های دیگری ایجاد میشود واگر استعداد بعضی ازینهارا نداشته باشد بحث دیگری مختومه است یعنی آن علم را ندارد توانایی هایش را هم ندراد بنابر این ما اگر بتوانیم همانند سازی بکنیم شخصیت های اسلام رو باید بدانیم که اینها چه علومی ر داشتند ؟و چه خصایصی بود که موفق در علوم بودند وبار دیگر همین جمله را یاد  آوری میکنم که توانا بود هرکه دانا بود اما باید این رابه آن افزود که هردانایی توانایی مخصوص خودش را به انسان میدهد اینطور نیست که هردانایی هر توانایی ایجاد بکند او یک جمله کلیست که توانا بود هرکه دانا بود اما هردانایی توانایی مخصوص خودش را درانسان ایجاد میکند که این خلاء همچنان در حوزه های علمیه هست که مطرح نشده امیدواریم که انشالله به زودی زود دانشمندان ما مسئولان ما اهل علم ما وطلبه های عزیز ما در رابطه با اینجور مسائل و اینگونه توانایی هایی که ایجاد می شود بحث و گفتگو و تالیفاتی باشد.

ان شاء الله

مدیر کل سایت حوزه علمیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *