بخوانید؛ سخنرانی منتشر نشده استاد سینایی پیرامون هنر اسلامی در جمع دانشجویان دانشگاه صداوسیما؛ زمستان 1394
امیرالمومنین میفرماید که:در ازای هر نعمتی تکلیفی است ،این نگاه متاسفانه در کشور جمهوری اسلامی ایران نیست یا لا اقل کلی و اپیدمی نیست در بعضی از قسمت ها هست چون این فرمایش امیر المومنین ،فرمایشی است عقلانی و ریشه ی عقلی دارد شما وقتی به کشور های غربی میروید می بینید به این حدیث بیشتر عمل میشود .لازم نیست آنها از ما شنیده باشند ،انسان اینطور است در ازای هر نعمتی تکلیفی دارد ما بیشتر می خواهیم به این شکل بگوییم که نخیر! شما هر طوری که بودید. وظیفه ی ما این است که در قبال شما خدمت کنیم و کشور وظیفه دارد ، همه وظیفه دارند منتهی ما ِ دانشجو وظیفه نداریم که در قبال این نعمت ها کاری انجام بدهیم این حرف عقلانی نیست یعنی هیچ عقلی این را نمیپذیرد لذا ایه ی قرآن کریم ببینید به درستی چه چیزی میگوید میفرماید (ان السمع و البصر والفواد )به عنوان مثال (کل ذلک عنه مسولا )ما اگر چه چشم دادیم اینجور نیست که ما این چشم را به شما داده ایم تا چشم را داشته باشید بعد هم در قبالش هیچ جوابگو نباشید باید به خودتان به جان خودتان به عمر خودتان باید جواب بدهید (انجایی که به قول امروزی ها پروسه ی ادامه داری است )شما ببینید اگر کسی در رحم مادر رعایت بهداشت را نکند رعایت مسایل آن دوره را نکند بعد از تولد اسیب هایی متوجه اوست یک مادری هر چه دلش خواست بخورد یک پدری هر طور دلش خواست با اینها برخورد بکند بعد بچه وقتی از مادر متولد میشود خدای ناکرده نابینا است بعدش میگویند این کودک چرا نابیناست ؟میگویند چون در دوره ی بارداری مادر رعایت نکرده است بعضی از موارد را باید مراعات میکرد ،مراعات نکرده است کسی نمیتواند بگوید آقا من در درون رحم مادر قرار نیست چیزی را ببینم ! لزومی نیست این چشم را مراقبت کنم لزومی ندارد بهداشت را رعایت کنم گرچه این چشم در رحم مادر کار نمیکند در آنجا قرار نیست چیزی را ببینم شامه ی انسان در رحم مادر به کار نمی افتد اما اگر آنجا لا ابالی گری بکند انسان بعد از تولد آن ابزارهایی که برای زندگی در این دنیای کنونی است میبینید که بعضی از آنها را از دست می دهد او قرار است کوه های به این زیبایی را ببیند قرار است طبیعت را ببیند قرار است درختان را ببیند ولی از این نعمت محروم است.
این یک پروسه ی ادامه دار است این دنیا هم نسبت به قبر و برزخ و قیامت به صورت همان رحم است شما بعد از این از دنیا میروید و در آنجا یک عده سوال می کنند میگویند (لم حشرتنی اعمی ) چرا ما را کور آفریدی؟ (و قد کنت بصیرا ) من در دنیا چشم داشتم خداوند متعال که پادشاه ملک و ملکوت است میفرماید که :ما این چشم را به تو دادیم ولی چیزی از ان ندیدیم ،شما هنرمند هستید الحمدلله و ان شاءالله آن کسانی که جدید تشریف آوردند در این مسیر قرار بگیرند یکی از چیز هایی که در هنر حالا نقاشی گرافیک ، که ما هم یک زمانی کار می کردیم، به ما یاد می دادند میگفت آقا! همه نگاه می کنند به اشیاء مثلا الان همین جایی که بنده ایستاده ام پشت تریبون همه نگاه میکنند اما همه نمی بینند آن زاویه ها ، آن رنگ ها،سایه ها ،آن بافت روی این را در نقاشی نمیتواند طرف منتقل کند یک کسی که هنر مند نیست از اتاق بیرون برود به او بگویند آقا شما همان صحنه ای را که دکتر غلامرضایی ایستاده بودند و صحبت میکردند شما این صحنه را نقاشی کن آن شخص این صحنه را ندیده است اصلا هنر نداشته است که این صحنه را ببیند ،نگاه کرده ولی ندیده ، اما یک شخصی که بلد است تمام ظرافت ها را اجرا میکند این میشود هنر مند ،حالا برحسب ظاهری که ما میگوییم ، می شود هرمند ببینید عزیزان این حرف عقلانی نیست که بنده ی سینایی بگویم و چه رییس دانشگاه بگوید و چه جمهوری اسلامی در پشت تریبون ها ،و تلویزیون ،و مسئولین مملکتی آن را بگویند ، بگویند:همه چیز ، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند ، که ما راحتی و اسایش داشته باشیم ، نخیر ، نظم آفرینش این نیست ،نظم آفرینش در پاسخگویی است ، به قول مقام معظم رهبری حفظه الله پاسخگویی در داشتن بازده است.
ما اگر یک دانشگاهی راه می اندازیم ،اگر عمری صرف میکنیم ،اگر سرمایه ای را مصرف میکنیم ، این باید بازده داشته باشد ،بازده مطلوب و مقصودو معهود داشته باشد وگرنه ما به بیراهه رفته ایم شما عزیزان ، عمر عزیز و شریفتان را که از هر طلا و الماسی ارزشمند تر است در اینجا به کار میگیرد بنابر این یک نکته که مقدمه قرار میدهم برای عرضم این است که میفرماید :در قبال هر نعمتی تکلیفی است شما وقتی به کشور های خارجی می روید می بینید در انجا حسابرسی به طور دقیق است ، اگر کسی یه امکاناتی در اختیارش قرار میگیرد به اندازه ی همان امکانات از او سوال می کنند اینطور نیست در اختیار قرار بدهند و بعد باز خواستی از او نکنند این یک مبنای عقلایی است که از روی نداری هم نبوده اینطور هم نیست که مثلا بگوییم خداوند متعال چشم را به ما داده و هر دم می خواهد بپرسد، نه، بلکه می خواهد ما به کمال برسیم ،اگر نعمتی به ما داده است ،ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند ،تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری ،تو غافل نمانی.
این مدت بسیار ارزشمند دانشجویی که ان شاالله برای شما دارد آغاز میشود و این نکته را به ذهن شریفتان داشته باشید که در قبال هر نعمتی که به شما داده میشود تکلیفی دارید ،تکلیفتان هم نسبت به من و مسئولان دانشگاه نیست و حتی شاید نسبت به مردم هم نباشد و نیست در مرحله ی اول نسبت به آن ولی نعمت اصلی است که خداوند متعال است . مطلب بعدی که باید بیان شود این است که من ندیدم در عرصه ی هنر کسی هنر را مانند امام خمینی (ره) تعریف بکند با اینکه در کنار بزرگان در عرصه ی هنر بوده ام و با انها نشست و برخاست داشته ام.
حضرت امام رضوان الله تعالی علیه میفرمایند : هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در انسان ها ،اولا دمیدن است ثانیا چه چیزی را میخواهد بدمد ، روح تعهد را،روح تعهد به همان حدیث اول باز میگردد ،ببینید،شما در فیلم های مستند مشاهده کرده اید ، هیچ وقت در ذهن انسان نمی اید این شیری که اهویی را شکار میکند و میخورد بعدش چه میشود باید به کسی جواب بدهد ؟چرا به این شکل برخورد کرد ؟ما برویم از او سوال بکنیم او را مواخذه کنیم،از او بپرسیم ،از هیچ شیر و پلنگی انسان سوال نمی کند بابت اینکه شماچرا غیر متعهدانه عمل کرده ای ؟ این سوال را از بچه هم نمیپرسیم ،وقتی کودکی یک شیشه ای را میشکند ،بزرگتر که می آید میگوید :گفتم که این شیشه را نباید در دسترس این کودک قرار میدادید ،او مقصر نیست شما که ان را در دسترس او قرار داده اید مقصرید مثلا یک اثر هنری را در دسترس کودک قرار گرفته ،چون او ملتفت این قضیه نیست ان اثر هنری را از بین میبرد عقلش به این قضیه نمیرسد عقل انسان و ان فطرت انسان همان امانتی است که خدا ی متعال به انسان داده است و خودش در قران فرمود(انا عرضنا الامانه) که ما این امانت را دادیم اما هر کسی نمینواند این بار را بکشد و (حمله الانسان) و انسان آمد این بار را حمل کرد، آن روح تعهد به نسبت انسانیت انسان ، مهمترین چیزی است که تفاوت اصلی هنر اسلامی است با بقیه هنرها. مهم نیست ، یعنی خیلی مهم نیست که ما داریم این را چگونه به تصویر میکشیم مهم این است که ما چیزی را میخواهیم به تصویر بکشیم خواستگاه بسیاری از فیلم ها ،بسیاری از کاریکاتور ها ،بسیاری از رسانه ها در امروزه میدانید که آن شکم و شهوت حیوانی است نهایت یک سریال 90 قسمتی را دنبال می کنید می بینید نهایت ان این است که باید یک غریزه ی حیوانی در انسان را زنده بکندبسیاری از این نمونه ها هست که کشور های دیگردر حال ساخت آن هستند بله البته آمده ابزارهایی همچون بهترین دوربین ها و بهترین سناریوها و فیلمنامه هارا به کار برده بهترین لوکیشن را بکار برده همه ی اینها بهترین است اما برای چی ؟هدف چه بوده است ؟هدف این است که یک غریزه حیوانی را در انسان زنده کند ،غضب را در انسان زنده کند بعد موجوداتی ساخته شوند که اینطور دَد منشانه می بینید که میدرند همنوعان خودشان را در سوریه ،یمن و کشور های دیگر.
درود و سلام و صلوات به روح امام رضوان الله تعالی علیه و شهدا که ما را از این دد منشی ها و از معرض این دد منشی ها نجات داده اند آن روح تعبد بسیار مهم است شما میبینید طرف یک بیت شعر گغته است زمانی آدم ان شعر را میخواند انسانیتش زنده میشود در عوض ان با دیدن 10یا 20قسمت از یک سریال میبینید که آدم انسانیتش با او زنده نمیشود هدف هنر این است که در انسان تعهد انسانی را زنده کند آن فطرت و ان عقلانیت را زنده کند اگر دین هم امده برای همین امده دین امده که بگوید که انسان یک عقلی دارد و یک فطرتی انسان باید دنبال ارامش باشد اما اینجا جای آرامش نیست انسان باید دنبال آرامش باشد اما اینجا جای آرامش نیست انسان باید دنبال زیبایی باشد بی نهایت نه محدود اما اینجا جای ان نیست عالم ملک نمی تواند زیبایی بی نهایت را در خودش جای بدهد منفجر میشود اصلا نمی تواند بله خبر آمده که یک زیبایی بی نهایتی هست که اللهم انی اسئلک من جمالک باجمله و کل جمالک جمیل ما مشتری ان زیبایی بی نهایت هستیم اما جایش در این جا نیست آن خبر را ما باید به بقیه نیز برسانیم و بگوییم و این را با ابزار هنر بگوییم هنر این است که این روح تعهد در انسان دمیده شود با باتوم این کار انجام نمی شود.
ببینید به نظر من به عنوان یک طلبه یکی از مهم ترین قسمت های ساختن کشور ایران اسلامی دست شماست از امروز که آمده اید ان شاالله دست شماست حالا ما طلبه ها یک وظیفه ای داریم و باید وظیفه ی خود را درست انجام بدهیم اما شما سروران گرامی و نور چشم ها آن قسمتی را به شما سپرده اند که بسیار مهم است و بسیار کار باریک است اگر نیروی انتظامی یک نفر را دستگیر میکند من از شما عزیزان سوال میکنم در روزنامه میزنند که نیروی انتظامی یک نفر را دستگیر کرده است و بعد از سه بار حد زدن باید اعدام شود باید سوال کنیم دانشگاه ها، اموزش و پرورش ها، دبیرستان های ماکه این بچه دست شما بود چرا تغییرش ندادید ؟و کارش به اعدام کشید یعنی متهم ردیف اول در انجا من هستم باید بگویند اقا این دختر خانوم اعدام شد ،این اقا پسر اعدام شد تمام شد؟مشکل جامعه حل شد ؟همه ی ما برویم زندگیمان را ادامه دهیم بگوییم بله بالاخره یک جرثومه فسادی بود اورا کنار زدیم باید بگویند اقا این کسی که کارش به اینجا کشید مگر سینایی دست تو در مسجد نبود مگر دست تو در اموزش و پرورش نبود چرا نتوانستی آن روحیه ی تعهد انسانی را در او بِدمی چرا به او یاد ندادی هر چیزی را نخورد ، هر چیزی را نگویید ، هر جایی هر کاری را انجام ندهد ، او متعهدانه زندگی بکند ، چیزی که الان همه ی دنیا دارد میرود به سمتش ، فقط ما هم نیستیم چرا این را یاد ندادید ؟
پس بنده در ردیف اول جایگاه اتهام هستم و بعد شما هستید، شماهایی که در رسانه ملی و صدا و سیما هستید ، خب کشور ما ، کشوری نیست که یک رسانه ی خصوصی داشته باشد ، ما حتی جرایدمان هم خیلی به صورت خصوصی نیست هر کدامشان به یک بخش از دولت بسته هستند مخصوصا رسانه تصویری که دیگر اصلا نداریم همین یکی است که در اختیار شما عزیزان قرار خواهد گرفت ، ما چه چیزی بسازیم ،چه چیزی بنویسیم ، که آن روحیه تعهد انسانی رادر انسان زنده بکند ،که اینها انسانی زندگی بکنند ، انسانی راه بروند ، انسانی بنشینند ، انسانی غذا میل کنند ، انسانی تجارت بکنند و انسانی ورزش بکنند ، الان ورزشگاه های ما واقعا تفاوتش با ورزشگاه های غرب معلوم میشود که این ورزشگاه اسلامی باشد و آن ورزشگاه غیر اسلامی ؟ایا در قسمت تجارت ما معلوم میشود که این تجارت متعهدانه است که به فکر مصرف کننده است به فکر خریداراست به فکر سود همه هست ایا این فهمیده میشود نسبت به غرب ؟ ما توانستیم این کار را انعکاس بدهیم ؟ نتوانستیم ، متاسفانه نتوانستیم و خط مقدم این حرکت هم شما بزرگواران هستید.
مطلب سوم که عرض میکنم به عنوان یک خدمت گذار ، که پیشنهاد من است شاید تا اخر عمر ما یک دیگر را نبینیم ولی از باب اینکه به نسبت همین چند دقیقه ی من هم خودم و هم شما را وقتتان را نگرفته باشم آن کسانی که تازه به اینجا تشریف می اورند ان دیده ها و شنیده های خودشان را همین امروز منعکس کنند ، شروع کنید به منعکس کردن ان ها ، بسیاری از فیلم نامه های خوب دنیا خاطرات افراد است مخصوصا آن اثر گذاری هایش الان شما وارد دانشگاه شده اید ،آن صحنه ریختگی دیوار برای شما پیام دارد ، بعد از یک مدت عادی میشود ، نمیتوانید ،دریافتی داشته باشید از ان نوع صحبت کردن مدیریت محترم دانشگاه برای شما ها ، الان پیام دارد مثلا در روز اول مینویسید که من روز اول وارد دانشگاه شدم مثلا خیلی کسل کننده بود ، از درب که وارد شدیم دیدیم همه خیلی بی نشاطند، بیحال هستند ، مثلا این موارد را مینویسید بعد در ان خاطره نویسی این موارد را منعکس میکنید ممکن هم هست برعکس ان باشد ، بگویید که همه بانشاطند ، خیلی مهربان هستند ، خیلی دلجویی میکنند از انسان کسی را تنها نمیگذارند الان که ما تنها آمدیم ، این دریافت شما از محیط اطرافتان و خاطراتتان را از همین الان ، می تواند تمرین خوبی باشد برای اینکه موضوعات جدید ، بکر و واقعی و موثر را صید کند و بتوانید در ان کارهای هنری که از این به بعد خواهید داشت استفاده کنید.
یکی از تفاوت هایی که ما داریم این هست که ما همیشه می خواهیم یک حرف مهم بزنیم ، همیشه می خواهیم یک حرف کلی بزنیم در فیلم هایمان و در کارهای صنایع تصویری خودمان ،اما میبینید که غربی ها زندگی نامه ی یک پست چی را موضوع سریال میکنند و بعد انقدر ماجرا در آن هست که انسان تعجب میکند و یک بار دیگر می بینند زندگی نامه یک منشی در یک اداره را موضوع یک سریال کرده اند، بعد موفقیت های او برای ما این جذابیت ها را دارد، زندگی نامه یک اشپز را ، هفتصد سال قبل مثلا در کره جنوبی، خودش میگفت 97% تخیل است، و سه درصد ان مثلا واقعیت دارد ولی ما نمیتوانیم، به ما میگویند اقا شما زندگی یک انقلابی، یک فرمانروا، یک رهبر، یک پیغمبر این رابساز، اما باز هم نمی توانیم از ان ثمره ای در بیاوریم.
یکی از راه هایی که من پیشنهاد میکنم این است که گفتم و نکته جالبی هم می تواند باشد برای مسئولین دانشگاه بعد این خاطرات ، در اختیار مسئولین قرار بگیرد، شمایی که آمدید، تشریف آوردید بنویسید که چه دیدید الان در برخورد اول، چه چیزی شنیدید، عطر و بو و موسیقی اینجا، چه پیامی را برای شما داشت، بعد اگر خودتان رئیس این دانشگاه شدید، بهتر می توانید عمل کنید و بعد هم ان را میتوانید موضوع فیلمنامه های آتی قرار دهید و در رسانه بهتر عمل بکنید.
خدا را قسم میدهم به محمد و ال محمد که به همه ما هنر انسانی زیستن و انسانی از این دنیا سفر کردن، را بچشاند و مقدور همه ما قرار بدهد که بهترین نوعش همانی بود که شهدای عزیزمان انجام دادند، که یک جایی آدم باید خودش را هزینه کند تا جامعه از غفلت بیدار بشود بعد بگوید من آدم هستم من نباید به این شکل زندگی بکنم، باید انسانی زندگی بکنم بعد این ها خون خودشان را دادند تا ما انسانی زندگی بکنیم، تا مابیدار شویم به قول امام رضوان الله تعالی علیه من بیدار شدم، امام میفرمود: شهادت هنر مردان خداست، این ها توانستند این کار را انجام بدهند بی هیچ ابزار و لوکیشن و صحنه توانستند یک اتفاق خیلی بزرگ را انجام بدهند.